در این کتاب مخاطب به همراه یک راوی در تاکسی نشسته است و هر روز مسیری کمابیش ثابت را طی میکند. در این مسیر اما هربار مسافران جدید، رانندگان جدید و اتفاقات جدید منتظر هستند و راوی نکتهپرداز و طناز کتاب، مخاطب را از واقعه آن روز آگاه میکند.
از دعوای زن و شوهری راننده تاکسی گرفته تا آن روز که جایی زلزله آمده، از موضوع مرگ مارادونا یا مهاجرت اجباری جوانان، از خبر قتل یا خودکشی صفحه حوادث روزنامه و از غمهای کوچک و بزرگ و حتی عشقهای نوجوانی و جوانی.
نمونه داستان:
- هفته اول همیشه شلوغه...ما هفته دوم میریم شمال.
- شما عید چه کار میکنید؟
- من هفته اول کار میکنم، هفته دوم هم کار میکنم.
- آخی عیالوارید؟
- نه...تنهام.
نظر شما